خیلی وقته چیزی ننوشتم..

ولی دیگه نتونستم.. نتونستم اینا رو رو دلم نگه دارم.. نتونستم..

درسته من از اول اشتباه کردم.. از همون روزی که جوابتو دادم.. از همون روزی که میومدم دم پنجره که

ببینمت.. از همون روزای اول اشتباه کردم.. ولی دیر به اشتبام پی بردم.. وقتی فهمید که غرق شده

بودم.. وقتی فهمیدم که خیلی سخت بود بالا اومدن از اون دریایی که توش غرق شده بودم..خیلی

سخت بود دیگه نخوای ببینی کسی رو که ارزوت بود ببینیش.. خیلی سخت بود دل کندن از روزایی که

توش راحت نفس کشیدی.. خیلی سخت بود بخوای و نتونی.. ولی تو کمکم کردی یکیو گذاشتی پیشم

که دستمو بگیره و بکشتم بالا .. منم محکم دستشو گرفتم که بیام بالا.. ولی اون بیشتر از اون چیزی که

فکرشو میکردم مواظبم بود که حتی ۱ میلی دیگه پایین نرم.. وقتی دیدم اینطوری مواظبمه ته دلم قرص

شد و محکم تر دستشو گرفتم.. روزا و لحظه ها گذشت و هر روز محکم تر دستشو میگرفتم و اونم بیشتر

منو میکشید بالا...

توی راه نا ارووم بودم..گاهی موقعا امیدمو از دست میدادم ولی باز هرچی فکر میکردم جز داشتن امید


رهایی چیز دیگه ای رو نمیتونستم بهش فکر کنم.. تا اینکه باهاش اروم شدم.. اروم.. طوری که اومدن بالا

از دریا رو حس نمیکردم.. حتی توی راه تونستم را حت نفس بکشم..راحت.. فکرشو بکن منی که داشتم

تلف میشدم تونستم راحت نفس بکشم..ولی... یه مانعی افتاد وسط ارامشم.. وسط اون ارامش محضه


محضم..

یه مانعی که یکم.. نه بیشتر خوردم کرد.. از هر راهی واسه برداشتنش رفتم..هر راهی.. ولی تونستم از

وسط ارامشم یکم اونطرف تر ببرمش..برداشتن این مانع بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم سختی

میخواد و صبر و تلاش.. ولی همشو به جون میخرم تا برش دارم..

همشو.. مطمعن باش..

بالاخره روزی میرسه که بانگاه کردن تو چشماش دلم نلرزه.. روزی میرسه که از دیدنش استرس نداشته

باشم.. روزی میرس که تو چشام نگاه کنه و حرف بزنه یا اینکه وقتی من حرف میزنم تو چشام نگاه کنه و

وقتی ی چیری میگم بخنده.. مثه قبل بهم بخنده..روزی میرسه که بیام پیشت ماکارونی بخوریم...

خدایا نذار امیدم نا امید شم...

دلم واسه دوستام تنگ شده.. دلم واسه اون موقعایی که دعوامون فقط سر این بود که من به اون

اااونطوری نگاه کردم و به تو یه جور دیگه.. که من به اون این حرفو زدم و به تو ی چیز دیگه گفتم.. دلم

واسه دعواهای بچگیمون تنگ شده.. رفقام خیلی دوستتون دارم و همیشه به یادتونم..

طناب نجات من دوستت دارم.. همه چیز درست میشه... خودم با اونی که همیشه هوامو داشته

درستش میکنیم.. نگران نباش..

و .. تو...

نمیدونم چرا دیشب کنارم بودی ولی ندیدمت.. وا قعا نمیدونم.. دلم خیلی تنگ شده بود میخواستم

ببینمت ولی حتما یه چیزی بوده که ندیدمت.. مواظب خودت باش.. نه خدایا اون که گوش نمیکنه خودت

مواظبش باش..